یادداشت های من

یادداشت های من

یادداشت های من

به سراغم بیا
اینجا در امن ترین گوشه دنیا نشسته ام.
و می نویسم
از تو...
از پیچش گل در لحظه های زندگی
می نویسم از نفسی که از دلی گرم بیرون می آید.

آخرین مطالب

حرف دل

دوشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۸، ۰۹:۱۴ ق.ظ

توی زندگی همه ادما یه دکمه stop هست. همون جایی که به اینه نگاه میکنن و خودشونو نمیبینن.

ادما یه جایی زندگیو بس میکنن. البته نه اینکه بمیرن. نه!!! فقط دیگه چیزی قلبشونو به تپش نمیندازه

ما ادم ها رو دعوا میکنیم. سرشون داد میزنیم به خاطر اشتباهی که از روی عمد یا غیر عمد بوده باشه. ما ادم هارو تحقیر میکنیم. اونارو به خاطر کارایی که میتونستن برامون کنن و نکردن سرزنش میکنیم.

ما انتقام میگیریم از کسی که مقصر نیست.

ما با حرف هامون نیش میزنیم. بخاطر عصبانیتی که از یه نفر دیگه داریم. بقیه رو از خودمون دور میکنیم

وقتی عصبانی هستی سکوت کن چون بنظرم اون موقع افکار توی ذهنت در هم و برهمه و توی اون شرایط تو قدرت تفکیک افکارتو نداری و گوش هاتو میگیری و شروع میکنی به حرف زدن. به دل شکستن. به زخم زدن. و اونجاست که ادمارو از دست میدی

همونجایی که وقتی عصبانی هستی. حرف میزنی. یه نفر فقط نگات میکنه و دیگه هیچی ازت نمیخواد. نه نگاهی. نه لبخندی و نه توجهی..


# نمیخوام بگم حواستون به بقیه باشه طوری که خودتونو فراموش کنید. اینبار میخوام بگم: ادما های اطرافتون گناه دارن. به غم توی چشماشو نگاه کنید. شاید اینبار خواستید که مهربون تر باشید

همه ادما زخم دارن. اگه قدرت مرحم روی زخم هاشونو ندارین. پس حداقل میتونین زخم نزنین.

باور کنید همه ادما توی یه جنگ درونی با خودشون درگیرن. همه درد دارن. همه حالشون یه روزایی بده. همه یه روزایی از زندگی میبرن

بگردین و خودتونو از بین ادم ها جمع کنید و خود مهربونتون باشین

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۸/۰۵/۰۷
پریسا ملکان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی